جان دیویسون راکفلر (John Davison Rockefeller)، یکی از غولهای صنعت نفت آمریکا، صنعتگر، خیّر و تاجر بزرگ بود. او در منابع مختلف تاریخی بهعنوان ثروتمندترین آمریکایی تاریخ شناخته میشود. بهعلاوه، بسیاری او را ثروتمندترین فرد تاریخ مدرن میدانند.
راکفلر زندگی کاریاش را از شانزدهسالگی و با دستیاری حسابداری شروع کرد. او در جوانی چندین فعالیت جدی کسبوکار را بههمراه برادرانش تجربه کرد و درنهایت، صنعت پالایش نفت را بهجای استخراج آن انتخاب کرد. شرکت بزرگ نفتی او که با مشارکت چند فعال بزرگ دیگر بازار با نام Standard Oil تأسیس شد، یکی از بزرگترین صنایع پالایش نفت در آمریکا بود.
شرکت تحتمدیریت راکفلر در زمان اوج کاریاش ۹۰درصد از صنعت نفت آمریکا را زیر سلطه داشت. او در سالهای بعدی تأثیرش را بر صنعت راهآهن نیز افزایش داد. فعالیتهای خیریهی راکفلر در همکاری با غول فولاد آمریکا، یعنی اندرو کارنگی شکل گرفت. شرکت استاندارد اویل یکی از اولین شرکتهای انحصاری تاریخ آمریکا بود که درنهایت، به تجزیه مجبور شد. بههرحال، سهام شرکتهای جدید نیز افزایش ارزش داشت و راکفلر را به اولین میلیاردر تاریخ آمریکا با سهم ۲درصدی از کل سرمایهی کشور تبدیل کرد.
پدر جان راکفلر، اوری راکفلر
تولد و کودکی
جان دی. راکفلر در ۸ژوئیهی۱۸۳۹ در ریچفورد نیویورک متولد شد. پدر او، اوری راکفلر، بهنوعی کلاهبردار محسوب میشد. او ادعا میکرد روشی برای درمان سرطان دارد و برای درمان هر بیمار، بیستوپنج دلار هزینه دربافت میکرد. اوری زمان زیادی از سال را به مسافرت در شهرهای مختلف آمریکا میگذراند. مادر جان، الیزا دیویسون، مسیحی متعقدی بود و پسرش را به کار و پسانداز و کمک به افراد نیازمند تشویق میکرد.
خانهی محل تولد راکفلرجان راکفلر سخت کارکردن و پساندازکردن را از مادرش آموخت
جان تا دوازدهسالگی با کارکردن برای همسایهها و کمک به مادرش بیش از پنجاه دلار پسانداز کرده بود. او با اصرار مادرش پنجاه دلار را با سود سالانهی ۷درصد به یکی از کشاورزان محلی وام داد. وقتی جان پول خود را همراهبا سودش دریافت کرد، از درآمد بهدستآمده بسیار خوشحال بود. او در مصاحبهای در سال ۱۹۰۴ دربارهی این درآمد گفت:
این تجربه به من یاد داد پول را به خدمتگزار خود تبدیل کنم و خودم در خدمت آن نباشم.
راکفلر در جوانی
خانوادهی راکفلر در سال ۱۸۵۱ به منطقهی اوگو (Owego) نقل مکان کردند و یک سال بعد، جان در آکادمی منطقهای اوگو مشغول به تحصیل شد. ذهن ریاضیاتی جان بسیار قوی بود و مسائل ریاضی را با سرعت و دقت زیاد حل میکرد. چنین مهارتی در دوران فعالیت کاری در سالهای بعد هم به کمکش آمد. او دانشآموز متوسطی بود؛ اما سطح آموزش آکادمیک وی درمجموع چشمگیر بود.
مهاجرت بعدی خانوادهی راکفلر به کلیولند اوهایو بود که جان در آنجا و بین سالهای ۱۸۵۳ تا ۱۸۵۵ به دبیرستان رفت. در آنجا نیز روند تحصیلی جان در ریاضیات مثالزدنی بود و به تشویق مدیران و مسئولان مدرسه، مهارت سخنوری خود را نیز تقویت کرد.
شروع فعالیت کاری در نوجوانی
اولین فعالیتهای جدی جان دی. راکفلر در حوزهی کسبوکار، از شانزدهسالگی شروع شد. او به کالج فالسوم (Folsom) رفت و در دورهای دَههفتهای، کلیات حسابداری و امور مالی را فراگرفت. جان اصول ابتدایی کسبوکار و قراردادنویسی را نیز از پدرش آموخته بود. پدر راکفلر با وجود رویکرد عموما متقلبانهاش، اهمیت زیادی به قراردادها و مفادشان میداد.
دفتر شرکت Hewitt & Tuttle اولین محل کار جان دی. راکفلر
در اوت۱۸۵۵، راکفلر شانزدهساله بهدنبال شغلی در حوزهی حسابداری یا منشیگری بود. اوضاع کسبوکار در آن سالها در منطقهی کلیولند خوب نبود و جان نمیتوانست شغلی مناسب پیدا کند. کلیولند در آن زمان شهر کوچکی بود و جان در مدت یک هفته به همهی کسبوکارهای شهر مراجعه کرد. او اصرار زیادی بر یافتن شغل داشت و درنهایت در سپتامبر همان سال، در شرکت Hewitt & Tuttle بهعنوان دستیار حسابدار مشغول بهکار شد.راکفلر از شانزدهسالگی وارد دنیای تجارت شد
جان بسیار زود با پشتکار و جدیت مدیران شرکت را مجذوب کرد. او صداقت و دقت زیادی هم در کارها داشت و بههیچوجه راضی نمیشد آمارهای نادرست در اسناد حسابداری ثبت کند. بههرحال، او تلاشهای زیادی برای شرکت میکرد و بسیاری از طلبهای آنان را در ازای همان حقوق ناچیزش وصول کرد. البته، جان درنهایت بخش زیادی از حقوقش را به کلیسا و مؤسسههای خیریه میبخشید.
تا سال ۱۸۵۸، مسئولیتهای جان در شرکت بیشتر شده بود. او برنامهریزی محمولههای باری بزرگ را نیز برعهده داشت. راکفلر درکنار مسئولیت عادیاش، به تجارت سهام نیز روی آورد. او حساسیت و دقت بسیاری در خریدوفروش داشت و پیش از هر اقدام در بازار، بهخوبی سهامها را مطالعه میکرد. بههرحال، فعالیتهای جدی و دقت فراوان او موفقیتهای متعدد مالی برایش بههمراه داشت و بهمرور، او را به فردی شناختهشده در فضای تجاری کلیولند تبدیل کرد.
دفترچهی یادداشتهای شخصی و هزینههای روزانهی راکفلر
اولین شرکت مستقل راکفلر در سال ۱۸۵۹ و چند ماه پیش از بیستسالگیاش تأسیس شد. او با همکاری یکی از همسایههایش بهنام ماری کلارک شرکت Clark & Rockefeller را با سرمایهی دوهزاردلاری از طرف هریک از شرکا ثبت کرد. زمینهی فعالیت شرکت جدید سرمایهگذاری در محصولات مختلف همچون غلات، علوفه، گوشت و محصولات دیگر بود که در سال اول، سود ۴۴۰۰دلاری را برایشان بهارمغان آورد. در سال بعد، سود شرکت کلارک و راکفلر به ۱۷هزار دلار رسید. البته، رقابت در چنین بازاری در آن سالها بسیار سخت و فشرده و سهم عمدهای از موفقیت شرکت مدیون مهارت ذاتی جان دی. راکفلر در تجارت بود.
با شروع جنگ داخلی آمریکا، کسبوکار راکفلر رشد مناسبی کرد. در آن زمان، قیمت غلات افزایش شدیدی یافت و شرکت او که درآمدش را از کمیسیون خریدوفروش دریافت میکرد، بدون تأثیرپذیری از تورم جریان ثابت درآمدیاش را حفظ کرد. برنامههای راکفلر برای سرمایهگذاری برپایهی محاسبات دقیق بود و حدس و گمان در آن جایی نداشت.
در دههی ۱۸۶۰، راکفلر متوجه روند روبهسکون سرمایهگذاری در غلات و مواد خوراکی در کلیولند شد. او به این نتیجه رسید که با ظهور راهآهن، جابهجایی مواد در آمریکا سرعت خواهد گرفت و تجارتش در منطقهی کلیولند، دیگر مزیت خاصی نخواهد داشت.
کلیولند در سالهای میانی قرن نوزدهم
پس از بررسیهای متعدد، راکفلر متوجه شد تجارت و حملونقل مواداولیهی لازم برای صنایع سود زیادی بههمراه خواهد داشت. بههمیندلیل، او با بهرهمندی از موقعیت جغرافیایی مناسب کلیولند و دسترسی آن به ابزارهای متنوع حملونقل بختش را در صنعت نوظهور نفت دید. سرانجام، ورود رسمی راکفلر به صنعت نفت در سال ۱۸۶۳ رقم خورد.پس از کشف ظرفیتهای صنعت جوان نفت، ورود جدی به آن آغاز شد
ادوین دریک یکی از بازیگران مهم صنعت نفت در آمریکا بود. او ذخیرهی زیرزمینی نفت را در منطقهی تیتوسویل پنسیلوانیا کشف کرد و پس از آزمایش نفت آن، به ظرفیتهای فراوان این منطقه پی برد. فناوری استفادهشده دریک برای پالایش جدید نبود؛ اما روش استخراجی او مزیت رقابتی آن محسوب شد. فناوری پالایش نفت نیز از دههی ۱۹۵۰ ظهور پیدا کرده بود. بهعبارتی، صنعت نفت در زمان تصمیم راکفلر برای ورود به آن، سالهای جوانی خود را طی میکرد.
ورود به صنعت نفت
پس از بررسی امکان ورود به صنعت نفت، راکفلر در سال ۱۸۶۳ شرکتی بهنام Andrews, Clark & Rockefeller تأسیس کرد. ساموئل اندروز در صنعت پالایش نفت تجربه داشت و کلارک نیز برادرانش را به شرکت جدید وارد کرد. دراینمیان، یکی از دلایل موفقیت برنامههای راکفلر در ورود به صنعت نفت، اجرای خطآهن Atlantic & Great Western بود که از منطقهی کلیولند عبور میکرد.
جان دی. راکفلر در جوانی
خطآهن مذکور مناطق مهمی از آمریکا را بههم متصل میکرد. از مقاصد مهم این خطآهن میتوان به نیویورک و منطقهی نفتخیز تیتوسویل و فرانکلین اشاره کرد. با راهاندازی این خط ارتباط کلیولند با نیویورک از دو مسیر محقق شد که مزیت رقابتی آنها را درمقایسهبا پیتزبورگ افزایش میداد.
راکفلر از همان روزهای ابتدایی، از هرگونه تلفکردن وقت و انرژی خودداری میکرد و تمرکز بسیار زیادی روی پیشرفت کسبوکارش در بازار نفت داشت. او معتقد بود راز اصلی موفقیت، پرداختن به جزئیات کسبوکار است. این کارآفرین بزرگ تلاش میکرد کارایی را از بخش کوچک تجارتش استخراج کند.پرداختن به جزئیات و پرهیز از اتلاف زمان و انرژی، عامل موفقیت جان بود
توجه درخورتوجه راکفر به جزئیات باعث شد بسیاری از تجهیزات و امکانات لازم برای پالایش و پخش نفت را خودش تهیه کند. بهعنوان مثال، دستگاههای حفر چاه و لولههای انتقال و حتی بشکهها را نیز شرکت راکفلر تولید میکرد. حتی برای جابهجایی مواداولیه نیز اسب و واگن اختصاصی برای شرکتش خرید. امروزه، بهچنین سبکی از مدیریت کسبوکار هماهنگی و ادغام عمودی گفته میشود.
جان دی. راکفلر در سال ۱۸۶۵ و در ۲۴سالگی، سهم برادران کلارک را از شرکت به قیمت ۷۲هزار و ۵۰۰ دلار خرید و بهنوعی کنترل کامل کسبوکار را دردست گرفت. تفاوت دیدگاههای شرکا در افزایش هزینهها برای توسعهی کسبوکار موجب این جدایی شد. بههرحال، جان پس از خرید سهم برادران کلارک سرمایه زیادی قرض گرفت و تمام سرمایه و سودش را نیز در توسعهی شرکتش هزینه کرد. افرایش کارایی در تمام جنبهها و جزئیات کار هنوزهم در برنامههای او قرار داشتند.
اولین ساختمانهای شرکت نفتی راکفلر
در سال ۱۸۶۶، برادر راکفلر، یعنی ویلیام، نیز به شرکت او وارد شد و به او در ساخت پالایشگاه جدید کلیولند کمک کرد. پس از ساخت پالایشگاه، نام Standard Works برای آن انتخاب شد. بهعلاوه، دفتری در شهر نیویورک برای کارهای اداری شرکت ثبت شد که ویلیام راکفلر مدیرش بود. تمرکز اصلی دفتر نیویورک فرایندهای صادرات نفت بود.
هنری ام. فلگلر شریک بعدی بود که به شرکت راکفلر وارد شد. او زمانی در تجارت غلات و سپس، چاه نمک فعالیت میکرد و پس از ورشکستگی، در صنعت تولید بشکهی نفت در کلیولند کار میکرد. راکفلر و فلگلر در زمان تجارت غلات باهم آشنا شدند و دفتر آنها نیز در دههی ۱۸۶۰ در یک ساختمان بود. بههرحال، فلگلر به شرکت وارد و نام Rockefeller, Andrews & Flagler برای شرکت انتخاب شد. عموی فلگلر نیز سرمایهگذاریهایی بدون فعالیت جدی در شرکت میکرد. مجموع سرمایههای جدید به توسعهی هرچهبیشتر شرکت راکفلر کمک کرد.
تا سال ۱۸۶۸، شرکت راکفلر و شرکایش بهحدی توسعه یافته بود که به بزرگترین پالایشگاه نفت در جهان تبدیل شد. شرکا به این نتیجه رسیدند که برای درآمد ثابت و تضمینشده در صنعت نفت، باید کسبوکار را تاحدامکان گسترش دهند و حداکثر بهرهوری را نیز از محصولات ضایعاتی خود کسب کنند. البته، در آن سالها علم پالایش نفت دوران ابتداییاش را میگذراند و به تجهیزات خاصی نیاز نداشت. افراد با سرمایههای دَههزار تا پنجاههزار دلار، پالایشگاههای کوچکوبزرگ تأسیس میکردند و موانع کمی بر سر راهشان بود.
راکفلر در میانسالی
هزینههای ارزان ورود به صنعت پالایش نفت ظهور و سقوط سریع رقبا را بههمراه داشت؛ بههمیندلیل، راکفلر و فلگلر تصمیم گرفتند بهطور جدی کسبوکارشان را توسعه دهند. آنها ابتدا پالایشگاههای بسیار بزرگ باکیفیت ساختند و با استفاده از بهترین مواداولیه، مقاومت تجهیزاتشان را تضمین کردند. بهعلاوه، شرکت آنها با دراختیارداشتن تمامی تجهیزات تولید بشکه و دیگر پیشنیازهای پالایش و پخش نفت، صرفهجویی زیادی در فرایند تولید کرد.شرکت راکفلر تمامی تجهیزات لازم برای پالایش و پخش را خودش تهیه میکرد
بههرحال، توسعهی کسبوکار و دراختیارداشتن مراکز تولید مواداولیه و حملونقل، پیشرفتهای سریعی برای راکفلر و شرکتش بههمراه داشت. آنها از ضایعات پالایش نفت بهترین استفاده را میکردند. بهعنوان مثال، روغن مخصوص روغنکاری در شرکت راکفلر تولید میشد. بهعلاوه، گازوئیل را که عموما شرکتهای دیگر دور میریختند، سوخت کارخانههای راکفلر بود. بنزن و پارافین و وازلین از دیگر محصولاتی بودند که راکفلر بهصورت انبوه به بازار معرفی کرد.
علاوهبر تولید انواع محصولات، خطآهنهای کلیولند هم نهتنها به شرکت راکفلر، بلکه به کل صنعت نفت منطقه کمک میکرد. همانطورکه گفته شد، آنها درمقایسهبا رقیب اصلیشان، یعنی پیتزبورگ برتری داشتند؛ چون دو خطآهن از کلیولند عبور میکرد. بهعلاوه، شرکتهای راهآهن منطقه نیز همکاری نزدیکی با فعالان صنعت نفت داشتند که به سود همهی صنعتگران منطقه بود.
اولین پالایشگاه استاندارد اویل
شرکت استاندارد اویل
راکفلر پس از موفقیت در گسترش کسبوکارش، به فکر تأسیس شرکتی جامع در صنعت نفت افتاد. این شرکت با نام Standard Oil در سال ۱۸۷۰ در اوهایو تأسیس شد. جان دی. راکفلر ۳۰درصد، ویلیام راکفلر ۱۳.۳۴درصد، هنری فلگلر ۱۶.۶۷درصد، ساموئل اندروز ۱۶.۶۷درصد، استفن هارکنس ۱۳.۳۴درصد و اُ. بی. جنینگز ۱۰درصد از مالکیت شرکت جدید را دراختیار داشتند. در آن زمان، ۱۰درصد از کسبوکار نفت را استاندارد اویل اداره میکرد.
سلطان نفت آمریکا در آن سالها اعتقاد داشت صنعت دچار هرجومرج شده است. از دیدگاه او، هزینهی ارزان راهاندازی کسبوکار در حوزهی پالایش و پخش نفت موجب ظهور شرکتهای کوچک و متوسطی میشد که برای رقابت قیمت را حتی تا کمتر از هزینهی تولید کاهش میدادند. این کاهشها حتی به شرکتهای بزرگی همچون استاندارد اویل نیز ضربه میزد و جان دی. راکفلر درصدد مقابله با آنها بود.
ارابهی حمل نفت استاندارد اویل
راکفلر راهکاری برای مقابله با هرجومرج صنعت نفت داشت و معتقد بود چند شرکت بزرگ با ساختار عمودی بهتر از چندین شرکت با کاراییهای متوسط و روبهپایین است. اگرچه چنین دیدگاهی با استانداردهای کنونی رقابت در دنیای کسبوکار همخوانی ندارد، پس از مدتی به تمام زمینههای صنعت و کسبوکار وارد شد. البته، صنعت نفت نمایندهی واقعی این حرکت محسوب میشد و دلیل آن نیز برنامهریزی دقیق راکفلر بود.بهترین راه برای شکست رقبا خرید و ادغام آنها بود
در سال ۱۸۷۱، نقشهی راکفلر برای ترکیب همهی شرکتهای پالایش نفت و تأسیس شرکتی بزرگ و قدرتمند بهسمت اجراییشدن پیش رفت. هدف او حذف فرایندهای کاهش بیرویهی قیمت یا افزایش بیرویهی تولید بود. البته، سند مکتوبی از برنامهی راکفلر وجود ندارد؛ اما سی سال بعد، او و شریکش بهروشنی برنامهشان را برای اجرای فرمانروایی اینچنینی توضیح دادند.
در سال ۱۸۷۱، تمامی بانکهای بزرگ منطقهی کلیولند به شرکت استاندارد اویل ملحق شدند و سپس، از راکفلر و فلگلر در توسعهی گستردهی کسبوکارشان حمایت کردند. درواقع، ادعای شروع برنامهی جامع راکفلر در این سال بهدلیل همین حرکت بانکها است.
راکفلر در کهنسالی بههمراه همکاران و محافظان
یکی از مشکلات مهم زندگی راکفلر که موجب کاهش اعتبار او در سالهای بعد نیز شد، همکاریاش در طرحی بهنام South Improvement Scheme بود. او و فلگلر بهصورت ضمنی با این طرح موافقت کرده بودند؛ اما مصاحبههای جدی یا اظهارنظرهایی برای دفاع از خود انجام ندادند. طرح مذکور بهطور خلاصه سعی در متحدکردن شرکتهای راهآهن و پخشکنندههای نفت داشت و حتی برنامهای برای دریافت نوعی مالیات از شرکتهای خارج از طرح نیز تنظیم شد. بههرحال، این طرح با انتقادات شدیدی مواجه شد و اولین تصویر عمومی راکفلر را خدشهدار کرد.
راکفلر و فلگلر در سال ۱۸۷۱ سرعت اجرای طرحشان برای سلطه بر بازار نفت را افزایش دادند. آنها ابتدا همهی رقبایشان را در کلیولند خریدند. راکفلر طراح اصلی بود و برنامهی مذاکرات را برعهده داشت. او ابتدا از رقبای بزرگ و قدرتمند شروع کرد و ابتدا، سهم آنها را از بازار دراختیار گرفت.
استراتژی راکفلر این بود که ابتدا شرکتهای بزرگ را میخرید تا پس از مدتی هزینهکردن، با کمبود سرمایه برای خرید آنها روبهرو نباشد. بهعلاوه، او پالایشگاههای رقیب را به ادامهی همکاری هم تشویق میکرد و حتی مدیران بااستعداد آنها را در شرکتش بهکار میگرفت. روش خرید علاوهبر پول نقد، سهام استاندارد اویل نیز بود. آن رقبایی که سهام شرکت را بهجای پول پذیرفتند، بعدها بیش از دیگران ثروتمند شدند.
تا آوریل۱۸۷۲، راکفلر تقریبا تمامی رقبای خود در منطقهی کلیولند را خریده و با شرکتش ادغام کرده بود. البته، پالایشگاههای بیکیفیت و با بازدهی پایین تعطیل شدند و نمونههای بهتر تا رسیدن به استانداردهای راکفلر و فلگلر بهروزرسانی شدند. پس از خرید رقبا در کلیولند، سرعت پیشرفت افزایش یافت. یکی از رویکردهای همیشگی راکفلر و شریکش در آن زمان، محرمانه نگهداشتن فرایندها بود؛ بهصورتیکه بسیاری از رقبای استاندارد اویل هیچ اطلاعی از روند کار و خرید و ادغامهای آنها نداشتند.همکاری با شرکتهای راهآهن سلطهی راکفلر را به کل آمریکا گسترش داد
راکفلر در سالهای بعد، با همکاریهای متعدد با شرکتهای راهآهن و جذب مدیران جدید در شرکتش توسعهی کسبوکار به مناطق دیگر آمریکا را نهایی کرد. مناطقی همچون پنسیلوانیا و پیتزبورگ پس از مدتی با ملحقشدن به استاندارد اویل، بزرگترین پالایشگاهها آمریکا، بهنوعی داراییهای راکفلر را افزایش دادند. بههرحال تا سال ۱۸۷۹، راکفلر و شرکت تحتمدیریتش، ۹۰درصد از صنعت پالایش و پخش نفت را در آمریکا دراختیار داشت. بیش از ۷۰درصد از محصولات آنها نیز به کشورهای خارجی صادر میشد.
کاریکاتوری از سلطهی راکفلر و شرکتش بر صنعت نفت
شرکت جان دی. راکفلر در چهلسالگی او بهقدری گسترده شده بود که جان، تنها به امور اصلی و موانع بزرگ آن میپرداخت.
در سال ۱۸۸۲، شرکت استاندارد اویل به یک تراست (مجموعهای از کسبوکارها با محصول مشترک و سهم عمده از بازار تقریبا نزدیک به انحصار در یک صنعت) تبدیل شد. راکفلر در ۴۳سالگی رهبر این تراست شد. البته، مدیریت او بهعنوان دیکتاتوری در استاندارد اویل تعریف نمیشود؛ بلکه دیگر مدیران توانایی رد دستورها و تصمیمهای او را داشتند.
سند ثبت تراست استاندارد اویل
یکی از تصمیمهای ماندگار راکفلر در زمان رهبری تراست، خرید حق استخراج و پالایش نفت منطقهی لیما در اوهایو بود. نفت این منطقه بهدلیل سولفور زیاد کیفیت چندانی نداشت و پالایش آن سوخت مناسبی تولید نمیکرد. راکفلر برخلاف برخی مدیران دیگر اعتقاد داشت باید هرچهبیشتر مناطق نفتی تصاحب شوند و بعدها، دربارهی روش پالایش آنها تصمیمگیری کرد. بههرحال، این منطقه را نیز تراست استاندارد اویل خرید و با برنامهریزیهای جان، مهندسان شرکت توانستند روشی بهینه برای پالایش آن کشف کنند. درنهایت، خرید نفت منطقهی لیما سود زیادی برای استاندارد اویل بههمراه داشت.تلاش بیشازحد برای انحصار موجب برخورد قانونی دولت شد
سیاستهای راکفلر و شرکایش در استاندارد اویل، همیشه هم موفق نبود. آنها تصمیم گرفته بودند در تمامی بازارهای محصولات نفتی وارد شوند و بهنوعی سلطهی خود را به هر کسبوکار یا خانهی آمریکایی توسعه دهند. حتی در برخی موارد، استاندارد اویل خردهفروشیهای محصولات نفتی را به فروش انحصاری محصولات خود مجبور میکرد. همین سیاستها موجب کاهش اعتبار و محبوبیت شرکت راکفلر در اذهان عموم مردم آمریکا شد که بعدها به مقابلههای سیاستمداران نیز انجامید.
سهام استاندارد اویل
در سال ۱۸۹۲، حکمی علیه تراست استاندارد اویل صادر شد و آنها مجبور شدند شرکتهای درگیر را تجزیه کنند که درنهایت، بیست شرکت تشکیلدهندهی تراست تجزیه شدند. البته، حکم قانونی برای مدیران تراست مفید بود و آنها پس از تجزیه، سهامداران اصلی شرکتهای جدید بودند. حتی چنین تجزیهای موجب افزایش سرمایهی این سهامداران شد.
بازنشستگی خروج از صنعت نفت
فعالیت و کار زیاد نتایج مخرب خود را در سالهای ۱۸۹۱ و ۱۸۹۲ در چهره و وضعیت جسمی راکفلر نشان داد. او تقریبا تمام موها و حتی ابروهایش را نیز ازدست داد و به بیماریهای سختی دچار شد. در آن زمان، ثروت او بهحدی رسیده بود که تنها مسئلهاش چگونگی خرج آن بود. بههمیندلیل، در سال ۱۸۹۱ راکفلر فردریک تی. گیتس را استخدام کرد تا مدیریت ثروت و داراییهایش را برعهده بگیرد.
راکفلر پس از بیماری شدید، تقریبا همهی موهایش را ازدست داد
مقالههای مرتبط:
در زمان استخدام گیتس، راکفلر با سیلی از درخواستهای شخصی و خیریهای برای کمک مالی مواجه بود. مدیرمالی جدید او نهتنها این درخواستها را مدیریت میکرد؛ بلکه سرمایهگذاریهای جان در صنایع مختلف را نیز سروسامان میداد. یکی از سرمایهگذاریهای بزرگ و مهم راکفلر، سهام چند معدن سنگآهن در مینهسوتا بود که فروش آن در سالهای بعد به جی. پی. مورگان، سود پنجاهمیلیوندلاری برای غول نفتی بههمراه داشت.
راکفلر از سال ۱۸۹۶ کار دفتری خود را رها کرد و در سال ۱۸۹۷ و در ۵۸سالگی خود را بازنشسته کرد. او تا سال ۱۸۹۹ در چند فعالیت مدیریتی کوچک ایفای نقش کرد؛ اما پسازآن، فعالیت جدی کاری انجام نمیداد. جان آرکبولد پس از راکفلر مدیریت استاندارد اویل را دردست گرفت؛ اما اصرار داشت نام راکفلر بهعنوان مدیر شرکت باقی بماند. سیاستهای قیمتگذاری آرکبولد با راکفلر متفاوت بود و حتی انتقادهایی را بهدلیل قیمت گران بههمراه داشت که همگی درنهایت به اسم راکفلر تمام شدند. این درحالی بود که راکفلر نقش مؤثری در سیاستهای قیمتگذاری در آن سالها نداشت.
جان دی. راکفلر درکنار خانواده
فعالیتهای خیریه و میراث ماندگار
جان دی. راکفلر از زمان بازنشستگی از صنعت نفت تا مرگش در سال ۱۹۳۷، فعالیتهای اصلی خود را به خیریه و سرمایهگذاری در مراکز آموزشی و تحقیقاتی اختصاص میداد. ثروت او در سال ۱۹۱۲ درحدود نُهصدمیلیون دلار رسید و پسرش، جان دی. راکفلر جونیور، برای مدیریت آنها به کمک گیتس آمد.راکفلر زمانی بهاندازهی ۲درصد از تولید ناخالص ملی آمریکا ثروت داشت
دانشگاه شیکاگو یکی از مراکز آموزشی بزرگ بود که بههمت و با سرمایهگذاری راکفلر تأسیس شد. او حدود ۷۵میلیون دلار برای تأسیس این دانشگاه کمک کرد. مرکز تحقیقات پزشکی راکفلر نیز به اصرار راکفلر جونیور با سرمایهی ۵۰میلیوندلاری در دههی ۱۹۳۰ تأسیس شد که امروز بهنام دانشگاه راکفلر شناخته میشود.
دانشگاه شیکاگو
سرمایهگذاریها و فعالیتهای راکفلر برای بهبود وضعیت آموزش، در ابتدای قرن بیستم جدیتر شد. او بورد عمومی آموزش را در آمریکا تأسیس کرد که با هدف بهبود کیفیت آموزشوپرورش، خصوصا در مناطق جنوبی کشور فعالیت میکرد. البته، این بورد تخصصی با همکاری مقامهای محلی و نیز سرمایهگذاریهای دیگر فعالیت میکرد؛ اما کمک پنجاهمیلیوندلاری راکفلر به آن با هدف افزایش حقوق در حوزهی آموزش بسیار کاربردی بود.
در سال ۱۹۱۳، بورد آموزشی راکفلر بهصورت رسمی به بنیاد خیریهی راکفلر تغییرنام داد و در سال ۱۹۲۹، این تاجر بزرگ ۲۳۵میلیون دلار به آن اهدا کرد. بههرحال، راکفلر در زمان مرگ تنها حدود ۲۶میلیون دلار سرمایه داشت و بخش عمدهی داراییهایش را به مؤسسههای خیریه و پسرش و دیگر افراد بخشیده بود. البته، فعالیتهای خیریهی راکفلر با انتقاداتی هم روبهرو بود و حتی برخی او را به پولشویی از این طریق متهم میکردند.
کارشناسان متعدد همواره میزان ثروت راکفلر را بررسی میکردند. براساس برخی تخمینها، ثروت راکفلر در سالهای پایانی عمرش درحدود ۱.۴میلیارد دلار بود که درمقایسهبا درآمد ۹۲میلیارددلاری تولید ناخالص ملی آمریکا در آن زمان درصد چشمگیری محسوب میشود. چنین تخمینی راکفلر را بالاتر از تمامی ثروتمندان تاریخ آمریکا قرار میدهد.
زندگی شخصی و مرگ
جان دی. راکفلر در سال ۱۸۶۴ با لارا اسپلمن ازدواج کرد. آنها چهار دختر و یک پسر داشتند. ثروتی که راکفلر از خود برجای گذاشت، در سالهای بعدی و در طول قرن بیستم، سرمایهی لازم برای فعالیتهای کاری و تجاری و حتی سیاسی خانواده را فراهم کرد.
راکفلر درکنار همسرش لارا اسپلمن
پسر راکفلر، یعنی جان دی. جونیور، شخصیتی ماندگار در تاریخ تجارت شد و پسران دیگرش، یعنی دیوید و نلسون، نیز در تجارت و سیاست نامهای شناختهشدهای شدند. دیوید راکفلر برای مدت بیست سال مدیرعامل چیسمنهتن بود که امروزه، بهعنوان بخشی از جی. پی. مورگان چیس فعالیت میکند. نلسون نیز فرماندار جمهوریخواه نیویورک شد و برای مدتی نیز معاون اول رئیسجمهور بود.بیماری شدید و اختلال افسردگی موجب ریختن موهای راکفلر شد
همانطورکه گفته شد، راکفلر از پنجاهسالگی با بیماری جدیای مبارزه میکرد که در اولین عوارض، تمامی موهایش را ازبین برد. برخی منابع علت اصلی بیماری او را اختلال افسردگی حاد دانستهاند که مشکلات گوارشی را نیز بههمراه داشت. با کاهش فعالیتهای کاری، کمی از عوارض بیماریهای جان کاسته شد؛ اما بههرحال موهای او دیگر هیچگاه نروییدند.
درکنار پسرش، جان دی. راکفلر جونیور
جان دی. راکفلر در ۲۳مِی۱۹۳۷ براثر بیماری ضخیمشدن دیوارهی سرخرگ (آرتریواسکلروز) ازدنیا رفت. جسد او در گورستان لیکویو در کلیولند دفن شد. جان در سالهای جوانی دو آرزو داشت: یکی رسیدن به درآمد صدهزاردلاری که قطعا به آن دست پیدا کرد و دیگری صد سال زندگیکردن که فقط ۲۶ ماه تا تحققش فاصله داشت. در ۸۶سالگی، او زندگیاش را اینگونه خلاصه کرد:
یاد گرفتم شبیه به تفریحکردن کار کنم. درواقع، زندگیام تعطیلاتی طولانی و شاد بود. زندگی پر از کار و پر از تفریح که نگرانی را در میانهی مسیر آن رها کردم. خداوند نیز هرروز به من لطف داشت.